معنی نماد جدایی

حل جدول

نماد جدایی

دیوار


جدایی

فراق

هجر

مفارقت

تباین

فرهنگ عمید

جدایی

قطع رابطۀ زناشویی، طلاق،
دوری، فراق،
تفکیک: جدایی دین از سیاست،

مترادف و متضاد زبان فارسی

جدایی

دوری، فراق، فرقت، مفارقت، مهجوری، هجر، هجران، طلاق، انفکاک، انفصال، برش، قطع،
(متضاد) وصال، وصل

فارسی به آلمانی

جدایی

Abschneiden, Abtrennung

واژه پیشنهادی

جدایی

هجران

دوری، فراق، فاصله

فرهنگ معین

جدایی

دور از هم بودن، تنهایی. [خوانش: (جُ) (حامص.)]


نماد

نماینده، سَمبُل، مظهر، نشانه، علامت. [خوانش: (نَ) (اِ.)]

فارسی به عربی

جدایی

افتراق، انشقاق، انفصالی، خلیج، طلاق، مفرق

فرهنگ فارسی هوشیار

جدایی

تنهائی، بعد، هجر، فراق

لغت نامه دهخدا

نماد

نماد. [ن ُ / ن ِ / ن َ] (اِمص) نمود. (برهان قاطع) (لغت فرس اسدی ص 114) (اوبهی) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || (نف مرخم) به معنی فاعل هم آمده است که ظاهرکننده باشد. (برهان قاطع) (آنندراج). نماینده و ظاهرکننده. (ناظم الاطباء). رجوع به نمادن شود.

معادل ابجد

نماد جدایی

123

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری